امیرکبیر سردار ایران

امیرکبیر سردار ایران

جمع بندی اصلاحات امیرکبیر

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۳۹ ق.ظ

درمجموع باید گفت امیرکبیر در دوران صدارت خود با شجاعت و فارغ از هرگونه تقیه دست به اصلاحات زده بود و در دوره کوتاه صدارتش در تمام زمینه‌ها تحولاتی شگرف آفرید. او اصلاحات خود را قبل از «میجی» در ژاپن شروع کرده بود اما ژاپن به جایی رسید که امروزه شاهد آن هستیم و امیرکبیر نیز آنچنان گرفتار شد. این‌همه ثمره شوم تلاشها و توطئه‌های دول استعماری علیه ایران بود. آنان با دشمنیهای خود، راه ترقی، تکامل، استقلال، سیادت و سعادت ملت ایران را سد نمودند و اسارت و بندگی ملت ایران همچنان تداوم یافت. آنان شخصیتی را از این ملت گرفتند که خواهان حریت و آزادی ایران و درصدد هویت، استقلال و کرامت ‌بخشی به آن بود. امیرکبیر همانند مصلحی بزرگ در تلاش بود تا جامعه ایران را در کلیه زمینه‌ها متحول نماید و البته در همان مدت کوتاه صدارت خود مصدر خدمات بزرگی گردید که فهرست‌وار ــ بدون توجه به تقدم و تاخر اهمیت هریک ــ می‌توان چنین برشمرد: 1ـ اصلاح نظام پوسیده اداری 2ـ کاهش نفوذ فئودالیزم و افزایش قدرت مرکزی 3ـ ایجاد امنیت در سراسر کشور 4ـ پاداش خادم و مجازات مجرم، بدون توجه به مقام یا منصب و یا درجه وابستگی 5ـ جلوگیری از تعدی حکام 6ـ مبارزه با رشوه‌دهی و رشوه‌گیری و سروسامان‌دادن به وضع مالی مملکت و تدوین بودجه 7ـ تعیین مقرری برای شاه و اعضای خاندان سلطنتی و کاهش حقوق و مزایای آنان 8ـ توجه به امر نظام و تنظیم رده‌های نظامی 9ـ توسعه کارخانجات در ایران 10ـ توجه به فراگیری علوم جدید 11ـ توجه به کشاورزی و زراعت 12ـ توسعه طرق و شوارع و زیباسازی شهرها 13ـ حذف القاب زائد 14ـ تاسیس روزنامه و ترجمه کتاب 15ـ جلوگیری از مداخلات دول بیگانه در امور داخلی ایران 16ـ سرکوب فتنه‌ سالارالدوله و بابیه 17ـ توجه به امر بهداشت 18ـ ایجاد چاپارخانه منظم 19ـ ایجاد عمارات، بناها و بازار در تهران و شهرهای دیگر.

می‌توان گفت اصلاحات امیرکبیر کاملا درون‌زا بوده و از آفات یک اصلاحات برونزا و الهام گرفته از غرب، که با فرهنگ ملی ــ اسلامی ایران‌زمین سازگار نیست، به‌دور بود؛ چراکه شیوه اصلاحات ملهم از غرب به نسبتها و ارزشهای بومی درونزا توجه نمی‌کند و در راستای تحمیل فرهنگ بیگانه گام برمی‌دارد. امیر الگویی متناسب با فرهنگ مردم، منطبق با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، سازگار با تحولات جامعه ایران، مبتنی بر دیانت و طبیعی ایران را انتخاب کرد.

یکی از مشکلات و نارساییهای اصلاحات آن است که به‌عنوان فرایندی تحمیلی (reform from above) به جامعه تزریق گردد. این امر گاه با اتکاء بر ساخت پاتریمونیالیستی قدرت صورت می‌گیرد و به دلیل گسست میان هیات حاکمه و مردم و بی‌اطلاعی جامعه از نیات و انگیزه‌های حکومتگران در اصلاحات و نیز به دلیل بی‌توجهی مسئولان سیاسی به نیازهای اجتماعی و خواسته‌های واقعی مردم راه به جایی نمی‌برد. اصلاحات فرمایشی در درون ساخت قدرت یک‌جانبه و نگرش از بالا به پایین (up - down) به دلیل تصلب و عدم انعطاف‌ هرگز نتوانسته از منابع و استعدادهای عمومی در جهت سامان‌بخشی به اوضاع اجتماعی بهره‌گیرد. با نگرش مردم سالارانه (bottom - up) می‌تواند ضمن انعطاف در ساختارها و نهادها موجبات نیل به توسعه سیاسی مطلوب را در درون ساخت قدرت دو‌جانبه فراهم ساخت.

اصلاحات امیرکبیر یک اصلاحات و یا انقلاب از بالا نبود بلکه اصلاحات او با تمام حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی ایران در پیوند مستمر بود، کما اینکه تمامی این زمینه‌ها را نیز تحت تاثیر قرار داد. باید توجه داشت که موفقیت یک جریان اصلاح‌‌طلب در هر کشوری در گرو درک متقابل مردم و حاکمان می‌باشد. خواه این اصلاح‌طلبان خود مردم و یا از کارگزاران نظام باشند، در هر صورت برای تضمین حسن اجرای اصلاحات و ضمانت اجرای صحیح آن، مردم و دولتمردان لازم و ملزوم یکدیگرند.

حال سوال این است که آیا این‌ موضوع که از دوران امیرکبیر و قبل از بروز نهضت مشروطیت به‌عنوان عصر بی‌خبری ایرانیان نام برده شده و گفته می‌شود که جامعه ایرانی آن زمان از درک اصلاحات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی امیرکبیر عاجز و ناتوان بوده است، صحت دارد؟ یعنی آیا طبقه صنعتگران و عامه مردم از اصلاحات صنعتی که در حال اجرا بود غافل بودند؟ آیا طبقه کشاورزان از سرمایه‌گذاری در زمینه سدسازی و تامین آب کشاورزی و امنیت محصولات و ترمیم و بهینه‌نمودن بذرهای کشاورزی ناخشنود بودند؟ آیا طبقه روشنفکر جامعه و آگاه به مسائل کشور، اقدامات فرهنگی و علمی از قبیل طبع و نشر کتب و روزنامه و احداث چاپخانه‌های جدید و ترجمه کتابهای علمی غرب را کتمان می‌نمود؟ آیا عوام‌الناس ایجاد امنیت در جاده‌ها و مسیر کاروانها، بسط عدالت اجتماعی، برخورد با بزه‌های جامعه خود، جلوگیری از فساد و فحشاء و منکرات، مبارزه با بیماریهایی مثل وبا و آبله و نیز سنگفرش‌کردن کوچه‌ها را نمی‌دیدند یا مخالف آن بودند؟ آیا بازرگانان و سرمایه‌گذاران داخلی از توجه امیر به صنایع داخلی و استخراج معادن توسط ایرانیان و معاف کردن آنان از دادن مالیات به مدت پنج‌سال ناراحت بوده و با آن مخالفت کردند؟ و یا آیا امیرکبیر در تمام شوون اصلاحاتی که دنبال می‌کرد، مردم ایران را رویاروی خود می‌دید؟

حقیقت آن است که تمام اقشار ملت ایران با تمام وجود از اقدامات امیر خوشحال و راضی بودند و هیچ گسست و شکافی میان صدراعظم و مردم وجود نداشت؛ چنان‌که گفت‌وگوی امیرکبیر و معاونش میرزاآقاخان مؤید این مساله است. یک روز امیرکبیر و معاونش میرزاآقاخان در کنار حیاط معروف به کریمخانی از صبح تا نزدیک ظهر نشسته بودند و از هر دری سخن می‌گفتند. کم‌کم آفتاب به آنها رسید. امیر، در حالی‌که برمی‌خاست، از میرزاآقاخان پرسید: مگر من صدراعظم نیستم؟ میرزاآقاخان جواب داد: چرا؛ هستی. امیر گفت: مگر مردم ایران حاجتی ندارند؟ میرزاآقاخان گفت: چرا؛ دارند. امیر: مگر دربانان در خانه مانع ورود مردم و آوردن عریضه‌ها می‌شوند؟ میرزاآقاخان: خیر. امیر: پس چرا در این مدت کسی به ما مراجعه نکرد؟ میرزاآقاخان: (با تعجب) چه عرض کنم! امیر پاسخ داد: تعجبی ندارد. من هر کار را به دست فرد لایق و کاردانی داده‌ام و دیگر کاری بدون مسئول نیست که به من مراجعه کنند. بیان این سوال و جواب به خاطر این بود که اولا میزان مقبولیت امیر و توجه او به مردم را بررسی کرده و به این قضیه نیز اشاره کنیم که امیر از عملیاتی‌کردن منویات خود و کادرسازی لازم در این زمینه غافل نبوده است. کنت دوگوبینو نویسنده کتاب «سه‌سال در آسیا» که یکی از مورخین و مطلعین اروپایی معاصر با امیرکبیر است چنین می‌نویسد: «این ملت ذلیل و ازپادرآمده و فوق‌العاده تیزهوش و نادر. . . امروز دیوانه و دلباخته مردی شده است که تا چهل‌سال پیش صدراعظم کشور بوده. از مرز ترکیه تا سرحد افغانستان هیچ‌کس از غنی و فقیر و خرد و کلان نیست که تمام عناوین تعظیم و تجلیل و محبت را در موقع یادآوری از این مرد به کار نبرد.» درباره خصال امیرکبیر گفته‌اند: او فردی عادل، وظیفه‌شناس، فعال و کاری بوده، از سرباز و کشاورز حمایت می‌کرد و خیر ایران را می‌خواست. در آنچه انجام داده خوب عمل کرده و آنچه را در نظر داشت در آینده عملی سازد، حتی از این هم بهتر بود. این‌که عده‌ای امیرکبیر را متهم به رفتاری جاه‌طلبانه و رضاخان‌گونه می‌نمایند، جفای بزرگی در حق او است. امیری که می‌گوید «خیال کنستیتوسیون (مشروطه) داشتم مجالم ندادند.» حمایت مردمی و کسبه بازار تهران از امیر هنگامی‌که فوجی از سربازان تطمیع‌شده، عزل امیر را خواسته و خانه او را محاصره می‌کنند، عمق مردمی‌بودن اصلاحات او را به نشان می‌دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۱۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی