امیرکبیر سردار ایران

امیرکبیر سردار ایران

فریادرسی

چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۳۸ ب.ظ

روزی امام جماعتی، نامه ای به امیر فرستاد به این مضمون که حاکم نطنز به مردم ظلم می کند و... امیر به فرستاده اش گفت: میرزا ابوالقاسم را بگو، اگر دیگر چیزی نوشته، اخراج بَلَدت می کنم. تو هم اگر کاغذش را آوردی سیاست می شوی. پیغام امیر را که امام شنید، شرحی سخت و بد به امیر نوشت که پس مظلوم کجا رود و به همان آدم داد بِبرد. و او کاغذ را برد. منتهی خط ها را گشوده و دیده و جرأت خواندن نکرد.

امیر پرسید: چیست؟ گفت: عریضه میرزا ابوالقاسم است. فرمود: بخوان. منشی سر به زیر انداخت. امیر به تغیّر گفت: بلکه فحش داده، بخوان. منشی خواند. گفت: جوابی با احترام زیاد بنویس و فرداشب را به شام دعوتش کن. جواب را که آوردند، اصحاب امام گفتند: نرو، می خواهد از همان جا اخراج بلدت نماید. امام فرمود: چنین نیست و رفت. امیر کمال احترام را به امام گذارده و گفت: از کاغذ اول چنین پنداشتم که به هوای ریاست شخصی نوشته ای، ولی خطِّ دوم را که دیده ام قصدت فریاد رسی مظلوم بوده، ممنون شدم و حاکم نطنز را عزل و ادب کردم و البته هرجا ستمدیده دیدی به من آگاهی ده و رسیدگی به مظلومین فریضه اولیای دولت است و محتاج به بست و بقعه و شفیع و رقعه نیست.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۲۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی